بی قفس



شاید تصور ابرقهرمان‌ها ، شیاطین و موجودات خیالی آسون نباشه ، اینکه یک‌روز خون‌آشام ها بر زمین‌ حکومت کنن ، بشر تبدیل به سنگ بشه ، یا هیولاهای عجیب توی خیابون قدم بزنن و آدم بخورن . اما تصور یک تیم دو که یک گوشه از شهر ، توی یک زمین چمن داره تمرین می‌کنه ، راحت‌تره . " با باد بدو ! " ، انیمه‌ای بود که این چند روز داشتم تماشا می‌کردم .شاید تکراری بنظر برسه و اینطور هم هست . چند نفر که می‌خوان با هم بدو ان ؟ خب این رو حتی تو زندگی خودمون هم می‌تونیم پیداش کنیم که ! اما در عین ساده بودن ، چیزهای جدید رو در خودش گنجونده و تازگی داره .همینطور این انیمه ۱۰ شخصیت اصلی داشت ، که می‌شد تو هرکدومشون بخش کوچکی از خودم رو ببینم و حرف‌ها و رفتارهای قشنگی رو ازشون‌ دید. سوالاتی که در طول داستان برام ایجاد شد ، نگاه تازه‌ای که نسبت به گوشه‌ای از دنیا پیدا کردم و آشنا شدن با یک دوست :) 

هایجی سان ! من و اون هردومون دویدن رو دوست داریم ‌، هردومون زانوی پای راستمون آسیب دیده و شاید جالب بنظر نیاد ، اما از همین اشتراکات کوچک بینمون من چیز‌های بزرگی  یاد گرفتم :) توی این دو سال فکر می‌کردم بخاطر زانوم باید ورزش رو کنار بزارم ؛ خوشحالم که دوست جدیدم‌ راه‌های بهتری جلوی من گذاشت . خدا رو شکر :))

راستی همش‌ از دویدن‌ نیست ها ! اتفاقا اگر رابطه‌ی خاصی هم با دو نداشته باشید ، بهتر می‌تونید به معناهای درونی و واقعی این انیمه پی ببرید . 

هایجی سان ! بیا با هم بدویم ، حتی اگه تنها هم بدویم بازم‌ تنها نیستیم ، همونطور که خودت می‌گی : 

 منم همچنین‌حسی دارم 

دلم می‌خواد بیشتر بدوم‌ 

حتی با وجود اینکه بهم‌ گفتن ندو ، می‌دوم !

شاید فراموش کرده بودم که به احساساتم گوش کنم."

 


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


عسل تکسو lox3da1 تعاونی ورزشکاران و شطرنج بازان آذربایجان شرقی دنياي گرافيک آذر نیوز پایان نامه رشته علوم تربیتی Ashley آلفا 3 اندیشکده امام صادق علیه السلام rdesign